۰۴ شهریور، ۱۳۸۸

None shall sleep, None shall sleep

در را باز می‌کنم،
متوجهم نمی‌شوی
آی‌پادت کناری است وهدفون درگوشَت،
بوی رنگِ روغن اتاق را اشباع کرده‌است
پشت سرت می‌نشینم،
دنبال می‌کنم مسیر قلمویت را بین رنگها و بوم،
گوشم را بصدا‌ها عادت می‌دهم
افسار تخیلم را رها می‌کنم
"رامونِ درونم از تختخواب بلند می‌شود"
...
آه که چقدر این آرامش سرخپوستی‌ات، خواستنی است.

None shall sleep
None shall sleep
Even you, O Princess,
in your cold bedroom,
watch the stars that tremble with love and with hope
...

Nessun Dorma
[+]
For my Sister

۲۵ مرداد، ۱۳۸۸

At Eternity's Gate

یکی دو ماه پیش بود، به پیشنهاد و اصرار خواهر‌جان رفتیم موزه هنرهای معاصر برای دیدن "گنجینه موزه" ‌که ظاهرن درین سی سال فقط چند باری بنمایش گذاشته شده بود. معماری موزه بشکلی‌ست که سالنها بصورت مارپیچ بهم وصل می‌شوند. در ورودی موزه تابلوهایی نصب بود شامل تاریخچه مختصری از هنرمندان با هدف آشنایی کسانی مثل من که برای اولین بار نام افرادی چون "جکسون پولاک"به گوششان خورده بود.
در اولین سالن تابلوهای "ورودی ویلا"اثر ادوارد وویار، "خانه های دوناک در بلژیک" کامیل پیسارو، "منظره‌ای از ژیورنی"از کلود مونه، "بر دروازه ابدیت"اثر ونگوک (تصویر روبرو) را دیدیم.
جلوی هر تابلو می‌ایستادیم و هر نکته‌ای که بذهنمان می‌رسید بلند‌بلند می‌گفتیم، گاه از نزدیک نقاشی را می‌دیدیم و بعد چند متری فاصله می‌گرفتیم و کشفیاتمان را در میان می‌گذاشتیم.
همینطور که در حال قدم زدن بودیم، خواهرک داستانهایی از زندگی فقیرانه اغلب نقاشان بخصوص پل سزان تعریف می‌کرد که به تابلوی "نقاش و مدل"پیکاسو رسیدیم. اینجا بود که گفت: پیکاسو جز معدود نقاشانیست که در زمان خودش شناخته شده‌بود و قدر هنرش را می دانستند.
کنار تابلو، مجسمه "انتر وبچه"پیکاسو قرارداشت، همینطور که داشتیم مجسمه را برانداز می‌کردیم، در کمال حیرت در قسمت پایینی اثر، برچسب سبزرنگ شماره اموال وزارت ارشاد را دیدیم که بنظرم غیر از آسیب زدن به اثر و جلب توجه بازدید‌کننده آن پیکره برنزی کاربرد دیگری نمی توانست داشته باشد.
از ایرادات دیگر موزه نورپردازی آماتوری آثار بود که باعث شده بود قسمتهای فوقانی اکثر تابلوها براق‌تر بنظر بیایند. حتی گاهی بدون نیاز به گرداندن سر این امکان وجود داشت که منظره تابلو پشت سر را بتوان بر شیشه سرتاسری تابلو روبرو دید.
در سالنهای انتهایی نقاشی مدرن چهار تکه‌ای وجود داشت که در تابلوی کناری معرفی شده بود "F-111 فانتوم، شمال، جنوب، شرق، غرب" درحالیکه فانتوم نام جنگنده F-4 است.
این داستان برچسب اموال یادم مانده بود تا دو هفته پیش در زنجان بدیدن رخشویخانه سنتی رفتیم. درقسمت پایانی سالن عتیقه هایی شامل ظروف تاریخی و ادوات جنگی آن منطقه بنمایش گذاشته شده بود. جالب اینجاست که روی تمامی آنها در نهایت بی سلیقگی، همان برچسب سبز رنگ زده شده بود، طوری که با نگاه به هرکدام از آنها برای بیننده یادآوری می‌شد:
"این اموال متعلق به سازمان میراث فرهنگی استان زنجان می‌باشد."




۲۰ مرداد، ۱۳۸۸




"I don't need drugs. Life is already tragic enough."
Eddie Vedder
[+]