۰۹ اردیبهشت، ۱۳۸۹

Hugsy; Somebody to hug


خوب بعد از دیدن حداقل 240 اپیزود از سریال فرندز می‌توان گفت بیننده بغیر از خوگرفتن با شش کاراکتر اصلی داستان، بشدت به لوکیشنهای اندک وساده سریال عادت می‌کند.
می‌خواهم بگویم بعد از دیدن چندین و چندباره فرندز بنظرم طراحی صحنه آپارتمان جویی و چندلر بسیارعالی‌است. جزئیات بطرز حیرت‌انگیزی با ويژگی‌های زندگی مجردی و خلق وخوی ساکنین آپارتمان مطابقت دارد:

- یخچال قدیمی که همیشه پراست از مواد غذایی فاسدشده و تاریخ‌مصرف گذشته و ظاهرن غیر از سردنگهداشتن بطری‌های آبجو کاربردی ندارد،
- تلویزيونی با نام استیوی، و روزیتا صندلی جویی که روبروی استیوی و درمسیر مساوی بین آشپزخانه و دستشویی فیکس شده،
- بورد پشت در ورودی آپارتمان که اصلن می‌شود یک دور سریال را بخاطر تصاویر کمیک ویادداشتهای روی این بورد دید،
- پوسترهای فیلمهای کلاسیک هالیوودی دراتاق جویی،
- فوزبال، یا همان میز فوتبالدستی که خیلی از موقعیتهای جالب داستان پای همین میز اتفاق می‌افتد،

ولی اگر شخصن بخواهم دوست‌داشتنی‌ترین المان را انتخاب کنم، انتخابم همان عروسک پنگوئن با جلیقه و عینک است بنام هاگزی. هاگزی اواخر سیزن 9 وارد داستان می‌شود. جایی که اِما حاضر به پس دادنش به جویی نمی‌شود، هرچند می‌توان هاگزی را از چند اپیزود قبل درپس زمینه خانه جویی دید.
وقتی جویی درحالیکه روی صندلی خوابیده و هاگزی را بغل کرده (یا وقتیکه روی تخت درکنارش) نشان داده می‌شود، میزان وابستگی جویی را می‌بینم و می‌فهمم فلسفه نامگذاری پنگوئن را.
ووقتی زندگی جویی را مرور می‌کنم که پرشده از رابطه‌های کوتاه‌مدت با زنانی‌ که حتی توانایی بخاطرآوردن اسم و چهره‌شان را ندارد، مجبور می‌شوم کلاهم را به احترام نویسندگان سریال ازسربردارم که بعد از رفتن چندلر، ازیاد نبرده‌اند تنهایی‌های آقای تریبیانی را.