۰۲ فروردین، ۱۳۹۰

Marita
Please find me
I am almost 30

Leonard Cohen
Selected Poems

۲۸ اسفند، ۱۳۸۹

The Scent of Green Capsicum

قدیمها که مادرم دلمه و فلفل‌دلمه درست می‌کرد، عادت داشتم با قاشق چای‌خوری به جانشان بیفتم. محتویات چند تاشان را در بشقابم خالی می‌کردم و فقط مخلوط برنج و گوشت را می‌خوردم. بدغذا بودم و هنوزهم کم وبیش هستم. جنگی بود بین من و مادر. می‌گفتم برایم برنج را جدا بگذار که دیگر مجبور به عملیات تخلیه محتویات نشوم، میگفت برای همه اینجور درست کردم و تو هم باید بخوری. اما سر سفره کوتاه می‌آمد و مثلن اگر هرکس با خوردن یکی دوتا دلمه سیر می‌شد من لاشه سه‌چهارتایی را روی هم تل‌انبار می‌کردم تا سیر شوم. آخر سر حریف یکدندگی‌م نشد و اگر دلمه درست می‌کرد برایم بشقاب جدایی می‌گذاشت و زحمتم را کم می‌کرد و دیگر دلمه‌ای حیف نمی‌شد.

چندوقتی‌است که معمولن روی سبد خریدم یک فلفل دلمه هم هست. گاهی صبح‌ها کنار نیمرو و گاهی موقع ماکارونی درست کردن مصرفش می‌کنم. برای همین‌ هم دریخچال را که باز می‌کنم اکثرن یک نصفه‌اش هست و طبق عادت جلوی صورتم می‌گیرم و بویش می‌بردم به خانه‌ قدیممان، دروازه شمیران، کوچه افراسیابی. بعد خودم را می‌بینم با یک چشم بسته و یکی باز و قاشقی بدست و فلفل دلمه‌ای معلق درهوا و سماجتی که از یک دانه برنج هم نمی‌گذرد.

"آخرسال‌است. این‌روزها دسته‌جمعی بسراغ‌ت می‌آییم. اما دیگر خودت بهتر می‌دانی که آن دست تقدیری که تورا زیرخاک برد این روزها من را هم به جایی دور کشانده. قصد و غرض بیاد بودنت هست که می‌دانی هستم و قدردانت. چه با بوی خوش فلفل دلمه سبز چه بی‌آن."

۲۲ اسفند، ۱۳۸۹

Winged Migration



1- بعنوان کسی که دریک دوره سه‌ ساله نزدیک به هزارواندی فیلم دیده و آرشیو نسبتن پروپیمانی ساخته، کار بجایی رسیده که تنها فیلمی که درمدت یکماه می‌بینم شده مستند حیات وحش.
شاید یک دلیلش این است که دیگر نمی‌شود توقع زیادی از فیلمهای سینمایی جدید داشت.

2- فیلم مستند-داستانی Winged Migration براساس این سووال ساخته شده که آیا می‌شود بمدت نود دقیقه بال زدن پرنده‌ها را نمایش داد و تماشاچی را روی صندلی نگه‌داشت؟
فیلم با مهاجرت پرنده‌ها ازبرکه‌ای شروع می‌شود و با بازگشتشان به همانجا تمام. نزدیک به چهارسال پنج تیم فیلمسازی با پاراگلایدر، بالن، هواپیمای ریموت کنترل، هلیکوپترو وسایل پروازی دیگر پرنده‌ها را تعقیب کرده‌اند و شاهکاری ساخته‌اند از مهاجرت پرنده‌ها، خطراتی که درمسیر تهدیدشان می‌کند، تکنیکهای جهت‌یابی و پیداکردن غذا درطول مسیر. کیفیت تصویر فوق‌العاده است و همراه با صدای بال زدن و نفس‌نفس زدن پرنده‌ها فضایی درست می‌کند میخکوب کننده.
یک سکانس شاهکاری دارد آنجا که دسته‌ای از مرغان گرسنه در دشتی سرسبز، کنار کلبه‌ای فرود می‌آیند. بعد دوربین از تاریکی داخل خانه شروع می‌کند به تعقیب پیرزنی که سمت پرنده‌ها می‌رود. پرنده‌ها هم با کمی تردید بسمتش می‌روند. پیرزن ازکیسه‌ای که همراه دارد مشتش راپر می‌کند و دستش را سمتشان می‌گیرد. شروع به نوک زدن می‌کنند و بعد از مدتی می‌پرند و پیرزن همینطور نگاهشان می‌کند تا دورمی‌شوند.


3- ساندترک درنهایت است. صدای بال پرندگان بعنوان مترونوم درپیش زمینه اکثر قطعات وجود دارد. جناب "نیک کیو" هم در ترک To Be By Your Side سنگ تمام گذاشته:

بر فراز اقیانوسها، جنگلها، کوه‌ها، دره‌ها و بیابانها
از میان شعله‌های آتش، زوزه‌های باد و بارش باران
یک مایل، یک سال، فاصله و زمان چه اهمیت دارد
وقتی همراه وهمسفر بالهای توام

و بعد از اتمام هرپارت این قطعه، صدای جیغ دسته جمعی پرنده‌ها حال و هوای شنوده را عوض می‌کند.

4- چند وقتی‌است که مجذوب این کیفیت زندگی شدم. دائم درسفربودن و پایین نیامدن مگر برای استراحت و غذا. چقدر این حالت زندگی نظربلندی می‌خواهد و موجود را نظربلند می‌سازد.
قبل ازینکه اینجا بیایم، چند ماهی بعنوان مشاور فنی برای شرکتی درایران کار می‌کردم. وقتی هم که آمدم قراردادی بستیم و بنا شد همکاری ادامه داشته باشد. مدتی است که خواسته‌اند که برای چند ماه دیگر برای یک دوره آموزشی بروم اسپانیا و اگر به توافق برسیم چند ماه تابستان را بیایم ایران و روی پروژه‌ای کار کنم.
این روزها با خودم فکر می‌کنم زندگی‌ام شده مثل این موجودات. منتها مهاجرت من برعکس است، تابستان به سرزمینهای گرم و زمستان به سمت نواحی همجوار قطب.

5- هر سال حدود 50 میلیارد قطعه پرنده، به قصد مهاجرت به آسمان می‌پرند.

6- پرنده‌‌جات و موسیقی:
فلامینگو
پنگوئن
عقاب