رزومهاش را نگاه میکنم. بعد از لیسانس اولش، همزمان با فوق لیسانس، برای لیسانس دیگری هم خوانده. بطوری که درنهایت هر سه رشتهای که خوانده هیچ ربطی به هم ندارند. بعد آمده رسیده به دکترا. موضوع کارش را بهینهسازی سیستمی انتخاب کرده که اصلن نه آنرا دیده نه میداند چطور کار میکند که حالا بخواهد بهینهاش کند. رزومه را که مرور می:کنی به سمت واگرایی میل میکند. رزومهاش شمایل یک شخصیت "آویزان" را القا میکند. کسی که هیچوقت نخواسته انتخابهایش محدود شود. تنها علاقهاش شروع کردن کارهایی است که علاقهای به ادامهاش ندارد. توقع هم دارد برای کار که اقدام میکند سرضرب برای مصاحبه دعوت شود. گمانم اگر روزی هم دعوت شود برای پاسخ به این سووال باشد که" بالاخره تو ازاین زندگی چی میخوای؟"
۲۰ بهمن، ۱۳۹۱
رزومهاش را نگاه میکنم. بعد از لیسانس اولش، همزمان با فوق لیسانس، برای لیسانس دیگری هم خوانده. بطوری که درنهایت هر سه رشتهای که خوانده هیچ ربطی به هم ندارند. بعد آمده رسیده به دکترا. موضوع کارش را بهینهسازی سیستمی انتخاب کرده که اصلن نه آنرا دیده نه میداند چطور کار میکند که حالا بخواهد بهینهاش کند. رزومه را که مرور می:کنی به سمت واگرایی میل میکند. رزومهاش شمایل یک شخصیت "آویزان" را القا میکند. کسی که هیچوقت نخواسته انتخابهایش محدود شود. تنها علاقهاش شروع کردن کارهایی است که علاقهای به ادامهاش ندارد. توقع هم دارد برای کار که اقدام میکند سرضرب برای مصاحبه دعوت شود. گمانم اگر روزی هم دعوت شود برای پاسخ به این سووال باشد که" بالاخره تو ازاین زندگی چی میخوای؟"
اشتراک در:
پستها (Atom)