"Just when i thought i was out they pull me back in"
Michael Corleone
نامه وارده
"دانشجوی گرامی
به نظر میآید که ظرف چند هفته آینده کارتان با این واحد آموزشی تمام است. لذا فرم مربوطه را دراسرع وقت پرکرده تا مقدمات کندهشدن شرمتقابلمان را فراهم آوریم. چنانچه در آینده هم پول بیزبانی داشتید، اگر رحمی به باقی سالهای میانسالیتان نداشتید در هرصورت میتوانید از خدمات این دیوانهخانه بهرهمند شوید. با آغوش باز
منتظریم.
با تقدیم احترام
دپارتمان سیمکشی"
چندسال پیش دیگر برایم روشن شده بود که دیگر درآن دیار نباید توقع درآمد داشته باشم. البته درآمد از راه تخصصم. یک را ه این بود که بروم سراغ واسطهگری یا مودبانهاش بازرگانی که درخونم نبود. راه دیگر رفتن به جایی بود که هنوز تخصص و تکنیک خریدار داشت. مساله این بود که این طرف هم مدرک خودشان را قبول داشتند و البته به راحتی ویزای ورود نمیدادند. چاره هر دومشکل ادامه تحصیل اجباری بود. این شد که دوسال و اندی از زندگیام را مجددن درگیر درس و دانشگاه شدم که همه عمر درحال پیچاندنش بودم. درنهایت هزینه بازگشت دوباره به کار دلخواهم، سپری کردن چندسال در منفورترین جا شد.
1 نظرات:
congrats!
ارسال یک نظر