Ride The Wild Wind
علاقه زیادی به سازههای بزرگ دارم و هرازگاهی مستند "مگاستراکچرز" را میبینم. دوسال پیش که رفته بودم قشم یک سکوی نفتی اماراتی به گل نشسته بود که میگفتند بخاطر طوفان شدید چند وقت قبل از جای خود کنده شده و به اینطرف آمده. آن موقع خیلی دوست داشتم روزی با هلیکوپتر روی سکو پیادهام کنند و یک ماهی محل کارم همانجا باشد. همین علاقه را هم به ناوهواپیمابر دارم. ادامه این روند کشید به چند سال پیش که مسیرم از منجیل میگذشت و برای اولینبار مزرعه باد و توربینهای بادیش را از نزدیک دیدم. آنموقع هنوز آزادراه قزوین-رشت ساخته نشدهبود، هرچند بعدن هم که ساختهشد برای ادامه مسیراز منجیل تا رودبار آزاد راه قطع میشد به جاده قدیم. خود منجیلیها میگویند دستگاه حفاری تونل پیمانکار انحراف داشته و بهمین خاطر آزادراه دراین قسمت دوباره به جاده قدیم انداختهشده. اما بنظرم ملاحظاتی وجودداشته. یعنی اگر آزادراه کامل ساخته میشد دیگر آنهمه فروشگاه فراوردههای زیتون منجیل و رودبار باید بساطشان را جمع میکردند.
بگذریم، وقتی از آزادراه وارد جاده قدیم میشویم همان اوایل منجیل، میشود بالای کوهی در سمت راست جاده سایت بادی هرزویل رادید و تیغه پرههای بیست و سه متری درحال چرخش را از دور تشخیص داد. سمت چپ هم نرسیده به سد، سایت بادی منجیل است که یک مسیر انحرافی دارد تا بالای تپهای که تاپ ویو فوقالعادهای است مشرف به سدِ منجیل. آنجا میشود ماشین را پارک کرد وپیاده تا پای یکی از دکلها رفت و از نزدیک عظمت توربین و قدرت باد را حس کرد. معمولن برجک -ناسل- توربینهای بادی قابلیت چرخش سیصدوشصت درجه را دارد تا پره را در راستای جهت باد قراردهد و زاویه پره هم طبق سرعت باد تغییر میکند. ایران هم تنها سازنده این توربینها و بزرگترین بهرهبردار آن درخاورمیانه است. خلاصه که آنموقع که برای بار اول پای این توربینها رفتم خیلی دوست داشتم از دکل اینها بالا بروم و داخلش را ببینم.
مدتی گذشت و اتفاقن گذر یکی از سازمانهای درگیر این توربینها به شرکت ما افتاد. همکاریمان بالا گرفت و پارسال بود که قرار شد برویم طرز کار سیستمهایشان را از نزدیک ببینیم. باد وحشتناکی میآمد. بومیها میگفتند وقتی باد قطع میشود باید حواست به مارها باشد که از سوراخشان بیرون میآیند. لباس کار یکتکهام را پوشیدم، و کمربند مخصوص وقلاب و کارابین بدست همراه با دونفر دیگر وارد دکل شدیم. چند دقیقهای از برج چهل متری بالا میرفتیم. همزمان تکانهای شدید برج را حس میکردیم. همراهمان میگفت باید یک روز دیگری بیایی و بادهای شدید اینجا را ببینی. به بالا که رسیدیم درپوش برجک را برداشتیم و وارد اتاقکی شدیم که حاوی ژنراتور، گیربکس و تابلو برق بود. باید دستمان را به دیواره میگرفتیم تا تکانهای شدید این اتاقک بیست و سه تنی را تحمل کنیم. دریچهای هم در سقف بود که باز کردیم و رفتیم روی سقف اتاقک ناسل در بالاترین نقطه برج نشستیم. البته کارابینمان را هم بسته بودیم. توربینی که رویش نشسته بودیم بالای کوه در سایت هرزویل بود و از آنجا میشد کل منطقه منجیل را ببینیم. حس خیلی خوبی داشت. یادم میآید یکبار با چند نفر اسپانیایی در نمایشگاه صحبت میکردم و پرسیدم فلسفه وریشه گاوبازی درفرهنگتان از کجا میآید و جواب دادند: یکجورهایی نماد قدرت انسان و غلبه بر نیروی طبیعت است.
بگمانم آن لحظه که ما بالای توربین نشسته بودیم کم وبیش همین احساس را داشتیم.
عکسهابترتیب: مزرعه بادی هرزویل، سایت منجیل، توربین بادی 660kw، داخل برج، بالای ناسل.