you are only coming through in waves
این نوشته داستان فیلم "A Single Man" را لو میدهد.
تیتراژ، صحنههایی از غوطه وری مردی درآب. قطع به صحنه تصادف. جنازه مردی همراه سگش روی برفها افتاده. جرج نزدیک میشود، بوسهای میزند و کنار مردی که بعدن معلوم میشود جیم است میخوابد. قطع به صحنه از خواب پریدن جرج.
داستان در سال 1962 اتفاق میافتد. جرج، که یک استاد دانشگاه است چند ماه قبل پارتنرش جیم را در یک تصادف از دست داده. فیلم داستان یک روز زندگیش است. کسی که بعد از هشت ماه از مرگ جیم، چشمی دارد که هر منظرهای را برای شناسائی نشانهها اسکن میکند. در اجزاء صورت اطافیانش، حالت لب، فرم چشم. در دنیای جرج هر پدیدهای قابلیت یادآوری خاطرهای از جیم را دارد. صبح، روبروی آینه آرزوی دوام آوردن تا شب را میکند، بمحض اینکه از اتاق خارج میشود بادیدن فضای خالی که هیچگونه ارجاعی نمیتواند داشته باشد یاد جیم میکند که زمانی آن فضا را پر کرده بود. یکچنین چشم و ذهن تمرین دادهشدهای مدام داغ دل تازه نگهمیدارد. کیفیت شکستهدلی مزمن را تضمین میکند. جیم برایش کسیاست غیر قابل جایگزین. اینجا کسی از ترس تنها بودن که نه، تنها ماندن، دنیایی از خاطره به دوش میکشد. اینجا کسی از رنج یادآوری مدام، لحظات موقتی آرامش و فراموشی را به ضرب و زور الکل و قرص میخرد. آخرهای فیلم آنجا که در رویایش از حالت غوطهوری خارج میشود و به سطح آب میآید ونفسی تازه میکند اما دیگر این کیفیت هشتماهه زندگی کار خود را میکند. پایان فیلم سیکل کامل میشود: جرج به زمین افتاده، جیم بالای سرش میرسد و بوسهای میزند.
دو-سه هفته پیش داشتم از "Serious Man" برای میرزا میگفتم و برایم ازاین فیلم گفت. بعد دیدنش به دوسال پیشم برگشتم، درآن جلسات هفتگی که پرسیدم این موجهای بیامان را چه کنم؟
تیتراژ، صحنههایی از غوطه وری مردی درآب. قطع به صحنه تصادف. جنازه مردی همراه سگش روی برفها افتاده. جرج نزدیک میشود، بوسهای میزند و کنار مردی که بعدن معلوم میشود جیم است میخوابد. قطع به صحنه از خواب پریدن جرج.
داستان در سال 1962 اتفاق میافتد. جرج، که یک استاد دانشگاه است چند ماه قبل پارتنرش جیم را در یک تصادف از دست داده. فیلم داستان یک روز زندگیش است. کسی که بعد از هشت ماه از مرگ جیم، چشمی دارد که هر منظرهای را برای شناسائی نشانهها اسکن میکند. در اجزاء صورت اطافیانش، حالت لب، فرم چشم. در دنیای جرج هر پدیدهای قابلیت یادآوری خاطرهای از جیم را دارد. صبح، روبروی آینه آرزوی دوام آوردن تا شب را میکند، بمحض اینکه از اتاق خارج میشود بادیدن فضای خالی که هیچگونه ارجاعی نمیتواند داشته باشد یاد جیم میکند که زمانی آن فضا را پر کرده بود. یکچنین چشم و ذهن تمرین دادهشدهای مدام داغ دل تازه نگهمیدارد. کیفیت شکستهدلی مزمن را تضمین میکند. جیم برایش کسیاست غیر قابل جایگزین. اینجا کسی از ترس تنها بودن که نه، تنها ماندن، دنیایی از خاطره به دوش میکشد. اینجا کسی از رنج یادآوری مدام، لحظات موقتی آرامش و فراموشی را به ضرب و زور الکل و قرص میخرد. آخرهای فیلم آنجا که در رویایش از حالت غوطهوری خارج میشود و به سطح آب میآید ونفسی تازه میکند اما دیگر این کیفیت هشتماهه زندگی کار خود را میکند. پایان فیلم سیکل کامل میشود: جرج به زمین افتاده، جیم بالای سرش میرسد و بوسهای میزند.
دو-سه هفته پیش داشتم از "Serious Man" برای میرزا میگفتم و برایم ازاین فیلم گفت. بعد دیدنش به دوسال پیشم برگشتم، درآن جلسات هفتگی که پرسیدم این موجهای بیامان را چه کنم؟