اولین شرکتی که کار میکردم مفهومی بنام حساب و کتاب و برنامهریزی درش تعریف نشدهبود. پروژهها باید حتمن تاخیرش شروع میشد و صدای کارفرما در میآمد تا کمکم استارتش از طرف شرکت ما زده میشد. پرداخت حقوقهایمان هم گاهی به شش ماه یکبار میکشید. آن زمانها دانشجو بودم و همین که شرکت هم با وضعیت پارهوقت کار کردنم مشکلی نداشت من هم سعی میکردم با شرایط کنار بیایم. اما گاهی دیگر نمیشد تحمل کرد. یادم میآید مسخرهبازی که به حد نهایت میرسید و کارد به استخوانمان، تکتک یا دستجمعی جلسه میگذاشتیم با مدیر عاملمان. قبل ازینکه ببینیمش میخواستیم میزش را چپه کنیم ولی مشکل اینجا بود که بمحض دیدنش اصلن مشکلات فراموشت میشد. یک کیفیت آرامشبخشی داشت چهرهاش که آدم بخودش شک میکرد که اصلن مگر میشود منبع و منشا مشکل این آدم باشد. این بود که هربار که میدیدیمش در بهترین حالت میتوانستیم درصد کمی از مسائل را بگوییم. از آن طرف این قابلیت را داشت که کارفرماهایمان را هم که بخونش تشنه بودند را با یک جلسه آنچنان نرم کند که قابل باور نبود. قولهای چندباره و وعده وعیدهای بیپایهای میداد و باهمینها جواب هم میگرفت. سرکار می"گذاشت و درعین این که میدانستی سرکاری، نمیشد اعتراض چندانی کرد. همان زمانها بود که متوجه فرم خاص چهرهاش شدم و این که چقدر جلب اعتماد و ایجاد آرامش میکند. این کیفیت نادر را بعد از آن در معدود آدمها دیدم.
تقریبن یک سیزن از In Treatment را دیدهام و بنظرم چهره این بشر "گبریل برن" این حالت را دارد. از آنطرف اگر اشتباه نکنم صدای کوین اسپیسی است اول هر قسمت که میگوید:"previously on in treatment". و خب این صدای شیطانی مرا یاد ابتدای مظنونین همیشگی میاندازد. آنجا که کوین اسپیسی در نقش کایزر شوزه آماده شلیک به گبریل برن میشود. خلاصه کلام اینکه برای من ترکیب این صدا و تصویر آن صورت تجربه آن شرکت و مدیرعاملش را یادآوری میکند.