ديشب که داشتم مراسم گلدن گلوب رو می ديدم، وديداری با اسکورسيزی تازه می کردم، دربين حضار پيرزنی نشسته بود با چشمها وآرايش مويي که خيلی برام آشنا بود، که يه دفعه با يه نمای کلوزآپ معرفی شد:
"شرلی مک لين"
وبعدازين بود که نوار فيلمها درذهنم شروع به حرکت کرد: آپارتمان و ايرما خوشگله همراه با جک لمون وبيلی وايلدر،Terms of Endearment و The Evening Star درمقابل جک نيکلسون.
بعدش به اين فکر کردم که واقعن چطوريه که بازی بعضی هنرپيشه ها انقدر به دل می شينه و فراموش نشدنيه.
تو همين فکرها ياد يه صحنه از فيلم آپارتمان افتادم. اونجايي که جک لمون و همکارش از آسانسوری که شرلی مک لين (خانم کيوبليک) مسوولش بوده بيرون ميان وهمکارجک لمون می گه:
"شرلی مک لين"
وبعدازين بود که نوار فيلمها درذهنم شروع به حرکت کرد: آپارتمان و ايرما خوشگله همراه با جک لمون وبيلی وايلدر،Terms of Endearment و The Evening Star درمقابل جک نيکلسون.
بعدش به اين فکر کردم که واقعن چطوريه که بازی بعضی هنرپيشه ها انقدر به دل می شينه و فراموش نشدنيه.
تو همين فکرها ياد يه صحنه از فيلم آپارتمان افتادم. اونجايي که جک لمون و همکارش از آسانسوری که شرلی مک لين (خانم کيوبليک) مسوولش بوده بيرون ميان وهمکارجک لمون می گه:
That Kubelik, boy!
I would like to get her on a slow elevator to China.
I would like to get her on a slow elevator to China.
0 نظرات:
ارسال یک نظر