۲۳ بهمن، ۱۳۹۰

چند سال پیش که برای اسباب کشی رفته بودم دیدمش. جریان بستری شدن و شیمی‌درمانی‌‌ش را که درخبرها خواندم یادم آمد آنجا که داشتیم آخرین وسیله‌ها را می‌بردیم از قلعه تنهاییش بیرون آمد با چند گلدان شمعدانی در دست برای خانه جدید مادربزرگ.

0 نظرات: