۱۱ شهریور، ۱۳۹۱

یک سری دستورات و فرمولها هستند که برای همه کم‌ وبیش جواب می‌دهد. مثل "بهترین استراحت، تغییر کار است". وقتی روی یک‌ مساله‌ای خیلی‌وقت ‌می‌گذاری و احساس می‌کنی به بن‌بست رسیده‌ای باید برای مدتی رهایش کنی. بعد دوحالت پیش می‌آید: یا راه‌حل در یک موقعیتی که اصلن فکرش را نمی‌کردی به ذهنت می‌رسد یا وقتی دوباره بعد ازمدتی برمی‌گردی و از کل به جزء موضوع را بررسی می‌کنی، قبل ازاینکه به آن شاخه نهایی مشکل برسی، یک روش نزدیک‌شدن متفاوت، مساله را حل‌شدنی می‌کند.
اما یک سری روش‌ها آدم با آدم فرق دارد و شخصی است و درمورد همه جواب نمی‌دهد. زندگی آدم حسابی‌ها را که می‌خوانم معمولن یک خصوصیت مشترک درشان می‌بینم. خودشان را، رفتارشان را خوب می‌شناسند. اینها آدمهایی‌اند که ذره‌بین بر زندگی‌شان می‌اندارند و نسبت به احساساتشان شارپ‌اند و از رفتارشان فیدبک می‌گیرند. قابلیت‌هایشان را می‌شناسند. زندگی‌شان تکنیک‌ دارد. سبک دارد. طبعن سلیقه‌شان هم خاص است. اصالت فکرشان قابل احترام است.
بعنوان یک خواننده آماتور، یک تعداد کمی وبلاگ می‌شناسم که نویسنده‌هایشان سبک نوشتن خودشان را داشته‌اند و دارند. تاثیر آنچنانی از کسی نگرفته‌اند. نوشته‌های‌شان را هر جا بخوانم می‌شناسم. آنجا که اِبی از آن کهنه درخت می‌گوید که تنش "غرقه‌ی برف است" و از "حیثیت این باغ" می‌گوید، بنظرم مصداقش اینجاست. 

1 نظرات:

ناشناس گفت...

گرچه به طور کلی با حرفات موافقم ولی فکر میکنم که حتی همین سبک نوشتن هم ممکنه و میتونه عوض بشه. خیلی یک دفعه ای و بی خبر.