۰۴ دی، ۱۳۸۷

As we travel by

۲۹ آذر، ۱۳۸۷

تابستانمان به گوش دادن "November Rain" گذشت و پاييزمان به "Looking For the Summer".


حکايت آن لبخند...




وقتی يکی از کاراکترهای اصلی داستانی Joker است، شايد مهمترين خصوصيتش بايد لبخند او باشد.
و البته بايد بهانه ای برای اين لبخند دست و پا کرد.
در فيلم بتمن شواليه، سياه هيث لجر تاريخچه اين لبخند را توضيح می دهد:

My father was a drinker. And a fiend. And one night he goes off crazier than usual. Mommy gets the kitchen knife to defend herself. He doesn't like that. Not One Bit.
So, me watching, he takes the knife to her, laughing while he does it.
Turns to me and he says "Why so serious?"He sticks the blade in my mouth. Let’s put a smile on that face"

اما دربتمن تيم برتون ژوکر، با بازی جک نيکلسون درشرايط مختلف چهار دليل متفاوت برای توجيه اين لبخند می آورد:

1)"Life's been good to me"

2)"Gotham City Always brings a smile to my face."

3)"...as my plastic surgeon always said: if you gotta go, go with a smile."

4)"I'm only laughing on the outside
My smile is just skin deep
If you could see inside I'm really crying
You might join me for a weep"




تابحال سه نفر نقش ژوکر را بعهده داشتند: سزار رومرو در بتمن 1966 که يک سريال 19 قسمتی بود، جک نيکلسون بتمن 1989 ساخته تيم برتون و هيث لجر دربتمن شواليه سياه، کريستوفر نولان 2008.
مرگ سزار رومرو براثر برونشيت دراولين روز ژانويه سال 1994 اتفاق افتاد و درمورد هيث لجر بر اثر اوردوز،22 ژانويه 2008، و جنازه اش پس ازچندين روز در آپارتمانش در منهتن نيويورک پيدا شد.
هم اکنون تنها بازمانده از نسل ژوکرها جک نيکلسون است. او که توانست در سال 1989 بخاطر اين نقش و سود فروش فيلم رکورد 60 ميليون دلار درآمد رو ثبت کند، درسن 71 سالگی همه جا می گويد:
My motto is: more good times.

اوکسيست که هميشه به توصيه جراح پلاستيک خود عمل کرده است.




۱۶ آذر، ۱۳۸۷

Beach Theme



يافتن شکار زير سطح متلاطم آب از ارتفاع بالا، تعيين مسيروزاويه حمله، تصحيح دائمی جهت حرکت درطول مسير بعلت وزش باد و تحرک ماهی، نزديک شدن به شکار، محاسبه ضريب شکست آب، فروبردن چنگالها بر بدن ليز ولغزنده ماهی ودر نهايت اوج گرفتن بسمت آشيانه.
ودستانی که ناخداگاه بطرف کلاهمان می رود، به احترام واژه "تکنيک".


Beach Theme - Thief (1981) (Michael Mann)
Tangerine Dream


پ.ن: پس از نه ماه، صدمين پست اين وبلاگ را می خوانيد.
ممنون از تمام دوستانی که تنور اينجا را گرم نگهداشتند.

۰۸ آذر، ۱۳۸۷


لبخند جاودانه ات زير بار سنگين "شيمی درمانی" رنگ وبوی استقامت،مهروايثارداشت
ومن که ذره ذره آب شدنت رابچشم ديدم
چطور می توانم خواب ابديت راپس از ده سال باور کنم وقتی که
هرروزم خورشيد با ياد تو طلوع وغروب می کند،
و تمام سختی ها،بی رحمی ها و ناجوانمردی ها رنگ می بازندآنگاه که بشوق آغوش گشاده ات، هرشبانگاه تن فرسوده خود را
بزير نور ماه می رسانم.

ای مادر،
مادر


GULUMCAN
AHU SAGLAM







۲۷ آبان، ۱۳۸۷


One more "Aftabe of Tea" for the road

نوع شی: آفتابه
گويش رايج: هفتو
جنس: مس
کاربرد: جهت جوشاندن آب چای
(موزه مردم شناسی، قلعه فلک الافلاک، خرم آباد)

۲۵ آبان، ۱۳۸۷

God Lonely Man

Taxi Driver

تراويس بيگانه در جمع رانندگان تاکسی، قرص آلکاسلترز را درليوان آب می اندازد. دوربين به سمت سطح جوشان آب نزديک می شود تا جائی که ليوان تمام قاب را پر می کند. همزمان با شنيدن صدای "سسسسسس" ناشی از آزاد شدن گاز روی سطح آب،زمان متوقف شده و تراويس حالت خلسه واری پيدا می کند.
پس از چند لحظه يکی از راننده ها از تراويس می پرسد: هفت تير نياز دارد يا نه؟


آدمها دو جورند:
1) ظرفهارو ترو تميزدر کابينت نگه می دارن.
2) ظرفها روهميشه درسينک ظرفشويي نگه می دارن و درصورت لزوم اونايي رو که نياز دارن می شورن.
تاريخ نشون داده دسته دوم آدمهای موفق ترین.

۲۰ آبان، ۱۳۸۷

Keep your stone rolling


يه عمری رولينگ استونز گوش بدی و فيلمهای اسکورسيزی رو ببينی و ترک به ترک،سکانس به سکانس باهاشون زندگی کنی،اونوقت تو يه بعد از ظهر پاييزی که يه بارون نم نم هم داره مياد جلوی کيوسک روزنامه فروشی وا مي ايستی، سرتو می کنی زير سايه بونو شماره جديد مجله فيلمو می بينی با يه همچين تيتری:
"مستند مارتين اسکورسيزی درباره گروه رولينگ استونز".
حالا ممکنه که اصن برات مهم نباشه که در ديوانه ای ازقفس پريد وقتی از مک مورفی می پرسن ضرب المثل
" A rolling stone gathers no moss" چه معنی داره چی جواب می ده يا اينکه تو فيلم آملی وقتی همکار آملی داره نينو رو قبل از قرار حاضر می کنه همين ضرب المثل رو ازش بپرسه يا اينکه اصولن آقای باب ديلن در ترانه "لاک رولينگ استون" چيا می گه.
مهم اينه که حداقل يه بار آهنگ It's Only Rock 'n' Roll رو گوش بدی وبا يه گروهی که قصد خودکشی رو سن رو دارن همراه شی.

It's Only Rock 'n' RollRolling Stones


If I could stick a knife in my heart,
suicide right on stage,
would it be enough for your teenage lust,
...
I said I know it's only rock & roll but I like it.
I said I know it's only rock & roll but I like it, like it, yes, I do.

۱۶ آبان، ۱۳۸۷

One Flew Over the Cuckoo's Nest


ساعت کار پرستار رچد تمام شده، در اتاقش را قفل می کند و برای اطمينان خاطر يک نگاه کلی به همه جا می اندازد،
ومک مورفی که تازه از اتاق شوک بيرون آمده، درحاليکه انگشت شست خود را سمت پرستار گرفته وانمود می کند که زير چشمش را می خاراند. حرکتی که صبح روز بعد معنی پيدا می کند.

۱۲ آبان، ۱۳۸۷

Smile, you're at Smiley's



1) يه شعبه جديد بانک تجارت اين حوالی باز شده که خيلی خرجش کردن و ظاهر خوبی داره، و ازونجائی که بانکهای خصوصی سيستم شماره دهی رو راه انداختن چند وقته که اين دولتيها هم ياد گرفتن و شماره می دن چون اصولن اجرای طرح اکرام ارباب رجوع درسال نوآوری وشکوفايي خيلی مهمه.
خوب منم شمارمو گرفتم و نشستم منتظر، شماره من رو که خوند رفتم طرف باجه ديدم يه خانومه رو صندلی نشسته، شمارش رو اون کنار رو ميز ديدم که نشون ميداد قبل از من اومده و هنوز کارش تموم نشده، داشتم به اين فکر می کردم که آخه شماها که اصن نمی فهميد معنی نوبت دهی چيه واسه چی شماره می دين که ديدم 2 تا شماره ديگه هم خونده شد و 2نفر ديگه هم اومدن پشت سرم وايسادن!
2) تو خيابون تخت طاووس دارم رانندگی می کنم از دور می بينم چراغ سبزه و تايمر چراغ عدد 2 رو نشون می ده، بايد سرعت رو کم کنم چون تو 2 ثانيه نمی رسم از چهارراه ردشم، ولی نه چون سابقه اين چراغ نشون می ده 10 ثانيه رو عدد 2 مکث داره، پس بايد پارو گذاشت روگاز. پشت چراغ قرمز چهارراه بعدی وايسادم تايمر شروع می کنه از 20 مياد پايين تا به 7 برسه، بعد 20 ثانيه رو 7 مکث داره تا دوباره از 7 بياد رو0. يعنی بايد بجای 20 از 40 شروع ميشد.
يادم مياد سال 79 که تازه نصب اين چراغهای تايمردار شروع شده بود می گفتن اين چراغها با کامپيوتر کنترل ميشه و خوبيش اينه که ديگه نمی خواد از رو بوق ماشين عقبی بفهميد چراغ سبز شده، يا اينکه اگه چراغ سبزه وفاصلتون با چهارراه زياده از رو تايمر می تونيد بفهميد می رسيد رد شيد يا نه.
3) برای آپارتمان کوچکم 3 سال پيش يه بخاری ديواری بدون دودکش خريدم، حالا هرسال که وقت نصبش می رسه مجبورم وصيت نامم رو رينيو بکنم. کنار بخاری انواع برچسبای خطر زده شده و هشدارداده وقتی بخاری روشنه بايد در يا پنجره باز باشه تا جريان هوا برقرار بشه و يه وقت نميريد. ومن هرسال اين سووال رو از خودم می پرسم اگه اين بخاری رو بايد وقتی هوا سرده روشن کنم چجوری بايد انتظار داشت خونه رو گرم کنه وقتی بايد هوای سرد تو خونه جريان داشته باشه؟!
در نهايت ترجيح می دم بخاری روشن نکنم و سرما بخورم، تا اينکه روشن کنم و ريغ رحمت رو سر بکشم.
4) چند وقت پيش وارد رمپ ورودی مدرس به صدر که حالت سرازيری داره شدم و پشت ترافيک گير کردم، خوب ماشين رو خلاص کردم وموقع راه افتادن که پامو ازرو ترمز بر داشتم ديدم ماشين کم کم داره سربالا می ره سمت مدرس اونم وقتی تو دنده نيست!! خوب اينو گذاشتم به حساب توهم، ولی چند روز بعد که دوباره همونجا تو ترافيک بودم ديدم نه،تو اون سرازيری ماشين داره بر می گرده ميره بالا، ومنی که چندين ساله حس تعجب در وجودم سرکوب شده، دراون لحظه بود که احساس خوشحالی ورضايت عميقی کردم* چون بالاخره از زندگی تو اين شهربه يه روتين رسيده بودم و اون روتين رو قبول کرده بودم تا حدی که اگه تو اون چمنای اطراف رمپ می ديدم يه قورباغه داره ابوعطا می خونه اصلن تعجب نمی کردم.
5) فيلم American Beauty رو دوست دارم، در همسايگی خونه لستر( بابازی کوين اسپيسی) يه خانواده هست که پدر سرهنگ بازنشسته ارتشه و دائم مواظب پسرشه که دوباره سمت مخدر نره، پسره (Rick) هم نمونه ادرار يکی ديگرو به باباش می ده تا نفهمه مصرف می کنه، مادره هم که هميشه غمگينه و بيشتر از دو سه جمله تو کل فيلم حرف نمی زنه.
يه جايي تو فيلم هست که ريک مياد سرميز صبحانه ازباباش که داشته روزنامه می خونده می پرسه:


RICKY:
What's new in the world, Dad?

COLONEL:
This country is going straight to
hell.

RICKY:
So nothing's changed.

*Smile, you're at Smiley's fast food

۱۰ آبان، ۱۳۸۷

I'm glad you are a monkey woman too

Monkey Man - Goodfellas
Rolling Stones



I'm a flea-bit peanut monkey
All my friends are junkies
That's not really true
I'm a cold Italian pizza
I could use a lemon squeezer
How'd you do?
I've been bit and
I've been tossed around by every she-rat in this town
Have you, babe?
Well, I'm just a monkey man
I'm glad you are a monkey woman too
I was bitten by a boar
I was gouged and I was gored
But I pulled on through
Yes I'm a sack of broken eggs
I always have an unmade bed
Don't you?
Well, I hope we're not too messianic
Or a trifle too satanic
We love to play the blues
Well I am just a monkey man
I'm glad you are a monkey, monkey woman too
Babe

۰۲ آبان، ۱۳۸۷

Great Expectations


اين روزا هيچی بيشتر ازين منو خوشحال نمی کنه که وقتی صفحه جک نيکلسون رو تو Imdb باز می کنم بالای فيلم Bucket List اسم يه فيلم ديگرو بياره جلوش هم بنويسه (Filming).
مثکه تنها کاری که ميشه کرد اينه که دوباره فيلم Something`s Gotta Give ببينم،
تو اين فيلم که جک نيکلسون نقش رييس يه شرکت هيپ هاپ ريکوردر رو بازی ميکنه تيتراژ با يه آهنگ رپ از Crazy Town به اسم Butterfly شروع ميشه :

Come my lady
Come come my lady
you're my butterfly
Sugar,baby
...

و فيلم با ترانه کلاسيک La Vie En Rose با صدای جک نيکلسون تموم ميشه که ظاهرا در اصل اين ترانه رو لويیس آرمسترانگ خونده.
يه انتخاب عالی برای اول وآخر فيلم برای نشون دادن اوج تحول شخصيت اصلی داستان.

La Vie En Rose
Something`s Gotta Give
Jack Nicholson


Hold me close and hold me fast
This magic spell you cast
this is la vie en rose
When you kiss me, heaven sighs
And though I close my eyes
I see la vie en rose
When you press me to your heart
I'm in a world apart
A world where roses bloom.
And when you speak,
angels fly from above
Everyday words seem to turn
into love songs
Give your heart and soul to me
And life will always be
La vie en rose
...

۰۱ آبان، ۱۳۸۷

On The Road Again


بعد يه هفته جاده پيمائی دوباره برگشتم.
از تهران به نطنز، دوباره تهران، بعدشم زنجان.
نطنز شهر امامزاده هاست، نوک هيچ کوه و تپه ای بدون مقبره امامزاده ديده نمی شود، روستايي در آن حوالی هست که می گويند دست راست مردمانش کوتاهست، و اين بدان سبب است که سالها پيش پس از فرار چندين امامزاده ازآن ولايت از ترس حکومت بهنگام درخواست نظاميان از مردم جهت مشخص کردن مسير فرار، آنان با دست راست خود مسير را نشان می دهند، زين پس است که دست راستشان کوتاه می شود.
و زنجان که سرمای عجيبش حس حرکت می دهد و مردمانی يکرنگ و باصفا که هر از گاهی فراموش می کنند که من يک کلمه هم ترکی نمی فهمم.
وتمام طول مسير اصول دمکراسی بر مرکب ما حکمفرما بود. يک ساعت ريموت کنترل پخش دست آقای همسفر يک ساعت بعدی دست آقای راننده. اينجوری بود که گوش بينوای خود را درگير زنجيره ای از آهنگهای حميرا، مهستی، هايده، ابی،سانتانا، لورا برانيگان، جانی کش کرديم. وهمه اينها به لطف کول ديسک عزيز وضبط پايونير حاصل شد.

۱۴ مهر، ۱۳۸۷

Cyrus the Great

شهريور 87.
پاسارگاد حوالی 100 کيلومتری شيراز.
مقبره کوروش (۵۷۶-۵۲۹ پیش از میلاد) در حال مرمت.
چند شاخه گل بر مدخل آرامگاه.





۱۲ مهر، ۱۳۸۷

Society, you're a crazy breed

"Society"
Eddie Vedder
Into the Wild
دوروز اول هفته ات صرف ديدن 2 وکيل ، تنظيم شکايتنامه ، رفتن به 3 شعبه دادسرا و 2 کلانتری شده، وپنجشنبه که مياد ساندترک "Society" ازفيلم "Into the Wild" دستت می رسه اونوقت چطور مي شه انتظار داشت کنترل خودتو حفظ کنی؟
دانلود اين ترانه رو پيشنهاد می کنم بتمام کسائی که اين روزها احساس می کنن تعداد کسائی که می شه باهاشون ارتباط برقرار کرد روزبروز داره کمتر ميشه وکسائی که هيچ وجه شباهت و سنخيتی باهاشون حس نمی کنی داره روز بروز بيشتر ميشه.
نميدونم وقتی شان پن شخصيت سوپر ترمپش رو وادار می کرده اين جمله
"Happiness only real when shared" رو بنويسه اعتقادی بهش داشته يا نه ؟
آخه چطور ميشه اون احساس رضايت در لحظه به پايان رسوندن يه کار بزرگی که فقط خودت ارزششو می تونی درک کنی و فقط تويي که ميدونی چقدر براش زحمت کشيدی و هزينه کردی رو با بقيه تقسيمش کنی؟
همين روزاس که با کوله باری از آهنگ بلوزوکانتری بزنم به جاده.

Society

Oh it's a mystery to me.
We have a greed, with which we have agreed...
and you think you have to want more than you need...
until you have it all, you won't be free.
Society, you're a crazy breed.
I hope you're not lonely, without me.
When you want more than you have, you think you need...
and when you think more then you want, your thoughts begin to bleed.
I think I need to find a bigger place...
cause when you have more than you think, you need more space.
Society, you're a crazy breed.
I hope you're not lonely, without me.
Society, crazy indeed...
I hope you're not lonely, without me.
There's those thinking more or less, less is more,
but if less is more, how you keeping score?
It means for every point you make, your level drops.
Kinda like you're starting from the top...
and you can't do that.
Society, you're a crazy breed.
I hope you're not lonely, without me.
Society, crazy indeed...
I hope you're not lonely, without me
Society, have mercy on me.
I hope you're not angry, if I disagree.
Society, crazy indeed.
I hope you're not lonely...
without me.

۰۱ مهر، ۱۳۸۷

An Englishman Named Jeremy Brett

مثکه کم کم منم بايد يه چيزی راجع به کافه پيانو بنويسم.
3 ماه پيش بود که خوندمش و برام عجيبه که هر دفعه می رم نشر چشمه تو ليست 10 کتاب پرفروش هفته می بينمش .
ولی اول يه نکته ای رو بايد بگم : من می ميرم واسه آقايي که لندن،خيابون بيکر، شماره 221 زندگی می کنه .
اين علاقه بر می گرده به ايام قديم که پنجشنبه ها ساعت 8 شبکه 3 سريال شرلوک هلمز رو بادوبله بهرام زند پخش می کرد و بعد يه مدت بازگشت شرلوک هلمز با صدای جلال مقامی .
اما انصافا صدای زند همخونی بيشتری داشت تا صدای ملايم مقامی.
خوب بخش زيادی ازين علاقه بر میگشت به بازی محشر "جرمی برت" ،ويولن تيتراژاول و نعلين ايرانيش که توتون پيپشو اون تو می چپوند.


بر گرديم به کافه پيانو، گمونم تو فصلهای آخری کتاب بود که ديدم همين جور لابلای ارجاعات سينمايي به اين واون، بجای جرمی برت عبارت "جرمی بنت" اومده ، برای منی که 6 تا دی وی دی بازگشت شرلوک هلمز،ترجمه مژده دقيقی و کريم امامی از کتابهاشو دارم اين اشتباه بزرگی بود !
کتابی که دست من بود چاپ سوم بود ، بعدن که آخرين چاپشو تو يه کتاب فروشی با تکرار همون اشتباه ديدم تو سايت آقای جعفری (باسم گفتم گفت که منو ياد ستون کيهان ميندازه که با خوندنش کهير می زنم) يه کامنت گذاشتمو قضيه رو گفتم.
چند وقت بعد دوباره گذرم اونجا افتاد ودنبال کامنتم گشتم ديدم اصن کامنتو تو سايتش نذاشته،
همه اينا روگفتم که بگم ديروز که مصاحبه راديوزمانه با ايشون رو ديدم وقتی اون بحثای روشنفکری پيش اومد از ته دل خنديدم .

پ.ن:در ضمن جناب برت فيلم My Fair Lady رو با آدری هپبرن دارن که ارادت ما را به ايشان چندين برابر می کند.
اگرم ساندترک تيتراژ اين سريال روخواستين کافيه ميل بزنين.

۱۵ شهریور، ۱۳۸۷

The Soundtracks3


عمليات دستبرد با موفقيت انجام شده ،همه سهمشونو گرفتن بغير از موری ،و جيمی(دنيرو) بهيچ وجه حاضر نيست سهم موری رو بده،
موری چپ وراست مياد سراغ جيمی و پولشو می خواد، جيمی در حالی که سيگار می کشه داره موری رو نگاه می کنه وکيه که نتونه فکرشو بخونه ، جيمی کانوی آدمی نيست که بشه باهاش ازين شوخيا کرد.
همينطور که دوربين روی چهره دنيرو زوم می کنه آوای گيتارالکتريک اريک کلاپتون بگوش می رسه که ترانه ای درباره قتل، جنايت ،خشونت يا خيانت نيست بلکه درباره عشقه .
درينجا عاشق از نزديک شدن زمان وصال خود می گه واينکه چقدر انتظار اين لحظه رو می کشيده و اين دقيقا همون احساسيه که جيمی نسبت به موری داره ودر سکانسهای بعدی سرانجام وحشتناکش رو می بينيم.
برای دانلود ساندترک زيبای فيلم GoodFellas بنام Sunshine of Your Love اينجا رو کليک کنيد.
همچنين ببينيد و بشنويد بقيه ساندترکهای انتخابی اين فيلم رو در راديو زمانه ( آقای جاهد).

Sunshine of Your Love
By: Cream


۰۴ شهریور، ۱۳۸۷

The Soundtracks2


All About My Mother ساخته پدروآلمودوار روديشب ديدم ،يه ساندترک به اسم "تايبون" داره که کار خواننده سنگاليه به اسم "اسماعيل لو". آهنگ دلنشينیه همراه با سازدهنی وگيتار با صدای گرم اسماعيل لو.
برای دانلود می تونيد اينجا رو کليک کنيد.
ليريکش رو که پيدا کردم چيزی ازش نفهميدم ،ظاهرا به زبون سنگاليه که بهش
Wolof می گن:


Ismaël Lô
Tajabone

Ta, Tayebón deñeo e tayebón
ta, Tayebón deñeo e tayebón
Abdu u yambal ñare malaicalá

jawe e ticon daru seseron
momun munidá degan yulingán
momun munidá dengan wongán

jawe e ticon daru siseron
momun munidá degan yuligán
momun munidá degan wongán

Tayebon deñeo e tayebon
Tayebon deñeo e tayebon

Wulei, wulei, wulei, wulei...abdu yambbarr
(wulei) ñari malaicala
(wulei)chicoley yogué
(wulei)danu siserron (wule)munilá
(wule)degan yuligán (wule)munilá
(wule)degan wongán (wule) ahhh...


خوب من در به در دنبال ترجمش گشتم ، تنها چيزی که پيدا کردم اين لينک بود که يه اسپانيائی خواسته بوده اگه کسی می تونه ترجمشو براش بفرسته ، چيزی که جالبه اينه که يه سنگاليه که خونش نزديک خونه اسماعيل لوه وچندبارهم ديدتش ترجمش کرده ،جالبتر اينه که ميگه "تايبون" يه جور جشن اسلاميه شبيه روز شکرگزاری ،بچه ها تو اون روز با رقص و آوازخونه به خونه می رنو گندم ،برنج ، پول يا بيسکويت می گيرن.
بعدشم گفته ما اين ترانه رو می خونيم چون دراسلام به ما دستور داده شده در ماه رمضان 5 بار درروزنماز بخونيم وروزه بگيريم ووقتی ازين دنيا رفتيم فرشته ها ازما اين سووالا(که تو ترانه اومده) رو می پرسن.

"tajabone we're going to tajabone
abdou jabar he's an angel coming from the skies to your soul

he's going to ask you did you pray
he's going to ask you did you fast
he is coming to your soul
he's going to ask you did you pray did you fast"


اگه دقت کنين می بينين درخط سوم اصل شعر کلمه
malaicalá (ملائکه) اومده که در ترجمه هم انجل معادلسازی شده که نشون می ده به احتمال زياد ترجمه درستيه .
حالا فکر می کنين آلمودوار کجای فيلم ازين آهنگ استفاده کرده ؟
اونجائی که مانوئلا تو حومه شهر جائی که فاحشه ها کار می کنن ،داره دنبال شوهر سابقش می گرده.
ولی واقعا روتصوير می شينه وقشنگه ،
اگه ازمن بپرسن بين ميم مث مادرو اين فيلم کدومو انتخاب می کنی ، ميگم اين فيلم ، وبايد بگم ارزش چند بار ديدنو داره.
آخرای فيلم جمله هائی داره که حق مطلبو گفته :
There are people who think that children are made in a day.
But it takes a long time, a very long time.
That's why it's so awful to see your child's blood on the ground.
A stream that flows for a minute yet costs us years.

Dedicated to my mother

Angie, they can't say we never tried

نوروز 80 رو يادت هست ،ترم 2 بودم و از شش ماه قبلش فهميده بودم برای درس خوندن تو اون شهرستان غمزده که انگار زمان توش يخ زده بود ،بايد پول دربيارم واسه همين به هر کاری راضی بودم ، پولش برام مهم بود ،و آخرشم رفتم سريه کار، اونم چه کاری شش ماه فقط مدارک فنی می خوندم با اون سطح زبان واطلاعات ديپلمم و بايد درين روزهای اول سال يک پروژه 3 ماه تاخير خوردرو تمومش می کرديم ،کارفرما مون از مشهد اومده بود تهران وهر روزميومد کارگاه ، چه اوضاعی بود ، همه جور مشکلی داشتيم و اصلن اميدی به تموم کردنش نداشتم ، همينجور صبا پا می شدم يه ساعت توجاده بودم تا می رسيدم کارگاه کوفتی، و شبا هم ساعت نه خسته خونه بودم .
يادم مياد يه دفه تو همون جاده پشت می نی بوس خوندم :
No Pain, No Gain که خيلی خوشم اومد ،آره روزا همينجور ميگذشتو کم کم داشتم قانع می شدم ازپسش بر نميام ،ديگه يه روز ديدم بايد تکليفو روشن کنم همه زورمو ميزنم اگه شد شد نشدم بدرک . شب موندم تو کارگاه وسط اون بيابون توجاده رودهن ، شامو سريع زدمو پی سی رو روشن کردم نميدونم چی شد آهنگ
Falling in to you سلن ديون و گذاشتمو ريپيتشم فعال کردم ،رفتم سراغ کار، سر يه ساعت يه مشکلو حل کردم يادمه انقد خوشحال بودم که نصف شبی زنگ زدم خبرشو به مديرعاملمون دادم ! چه آدم نازنينی بود همينجور بهم دلگرمی ميداد واسه ادامه دادن ،خوب منم تا صب بيدار موندمو بعدش يه چند ساعتی خوابيدم و دوباره بيدار شدم و ادامه دادم شب بعدشم بيدار بودم با همون آهنگ .
باور کردنی نبود دوروز بعدش انقد کار جلو رفته بود که کارفرمامون جرثقيل آورد و دستگاه وبرد ،چه لذتی داشت وقتی نتيجه اولين کارمو ميديدم ،
ای خدا توچقد نازنينی ،هنوز که ياداون موقع ميوفتم اشک تو چشام جمع ميشه ،اون کار زندگی منو برگردوند فقطم لطف تو بوده .
بعد اون قضيه پروژه بود که می گرفتيم وکارها همينجور ادامه داشت ،
بعدشم ديماه سال 81 ، من که ازدانشگاه چند ترم مرخصی گرفته بودم اون ترم يه هفته قبل از امتحان آخرترم رياضی 2 توفيروزکوه درسرمائی که شبها به -40 می رسيد مشغول کار بودم ،کارخونه کارفرمامون بيرون شهر بودو کارخونه خوابگاهم داشت ،قرارمون اينجوری بود که چون اين کارم تاخير خورده بود صبا بچه های برق ومکانيک کار کنن و چون وقتی اونا کار می کردن دستگاهو نميشد روشن کرد کارمن شبا شروع می شد، اونا می رفتن خوابگاهو من می موندم و يه سوله بزرگ ويه بخاری برقی که از 3 تا شعلش فقط يکيش کار می کرد.
ايندفه نميدونم چرا ولی اون ترانه ابی که با "امروز که محتاج توام جای تو خاليست" شروع می شه روگذاشتمو ريپيتشم فعال.
سرد بود ،سرمائی که تک تک سلولهات حسش می کردن. يادمه انقد لباس می پوشيدم که شونه هام درد می گرفت ،وقتی دست راستمو ازرو موس بر می داشتم سريع می بردم طرف بخاری روزمين نزديک پاهام تا دستام منقبض نشه ، ازونطرف همينجور وين آمپ ری پلی ميکردوهروقت ترانه به "آن کهنه درختم که تنم غرقه ی برف است حيثيت اين باغ منم خاروخسی نيست" می رسيد بدجور شارژ می شدم .
حالا ديگه چندساله ازون پروژه های تاخيرخورده وازون شبها خبری نيست ولی يه فولدر با 30 ،40 تا فايل دارم که گاهی وقتا که دوباره اونا رو گوش می دمو احساس می کنم تموم اون حس نااميدی اوليه، تنهائی ،شرايط سخت ،جون کندن و جواب گرفتن وگاهی هم جواب نگرفتن تو بک گراند اين آهنگا ذخيره شده، بعدم تو دلم ميگم هی رفيق يادته چه شبائی رو که با هم صب نکرديم ...
يه مدتيه فکر می کنم اين موسيقی اگه نبود واقعا يه پای زندگی می لنگيد ، بنظرم يکی ازبهترين چيزائیه که دوتادوست ميتونن بهم هديه بدن، وگاهی که خيلی احساساتی میشم بنظرم مياد اگه يه دليل برای وجود خدا باشه اونم همينه .
اين "انجی" ازرولينگ استونز هم جزء همون مجموعس ،
ترکيب دوست داشتنی گيتارو پيانو ،
جزء اونايی که ميتونم بگم باهاش زندگی کردم.

Angie
By :THE ROLLING STONES

Oh, Angie, Oh, Angie, when will those dark clouds disappear
Angie, Angie, where will it lead us from here
With no loving in our souls and no money in our coats
You can't say we're satisfied
But Angie, Angie, you can't say we never tried

Angie, you're beautiful, but ain't it time we said goodbye
Angie, I still love you, remember all those nights we cried
All the dreams we held so close seemed to all go up in smoke
Let me whisper in your ear
Angie, Angie, where will it lead us from here
Oh, Angie, don't you weep, all your kisses still taste sweet
I hate that sadness in your eyes
But Angie, Angie, ain't it time we said goodbye

With no loving in our souls and no money in our coats
You can't say we're satisfied
But angie, I still love you baby, everywhere I look I see your eyes
There ain't a woman that comes close to you, come on baby, dry your eyes

But Angie, Angie ain't it good to be alive
Angie, Angie, they can't say we never tried


۳۱ مرداد، ۱۳۸۷

جهنم يعنی از سر استيصال به رختخواب پناه ببری ،
ودوباره با همان حس خود را ازآن جدا کنی .

۲۲ مرداد، ۱۳۸۷

Old Song

Edward Hopper
Automat 1927
Oil on canvas
71.4 x 91.4 cm

نگاه دوخته شده به قهوه ات ، صندلی خالی مقابلت ، رادياتور کنار پنجره ات ، دو خط مملو ازنقاط نورانی به موازات دوصندلی برپهنای تاريکی پشت سرت را دوست دارم .

Lonely table just for one

Lonely table just for one
In a bright and crowded room
While the music has begun
I drink to memories in the gloom
Though the music's still the same
It has a bittersweet refrain

So play the song the way it used to be
Before she left and changed it all to sadness
And maybe if she's passing by the window
She will hear a love song
And a melody
And even if the words are not so tender
She will always remember
The way it used to be

Friends stop by and say hello
And I laugh and hide the pain
It's quite easy 'til they go
Then the song begins again

So play the song the way it used to be
Before she left and changed it all to sadness
And maybe if she's passing by the window
She will hear a love song
And a melody
And even if the words are not so tender
She will always remember
The way it used to be

۱۹ مرداد، ۱۳۸۷

وای فرزندم بدان وقتهايي هست در زندگانی که می بينی چند روزه وقت هم زدن چايي وقهوت که می رسه دنبال المانهای دراز می گردی :چنگال ، قاشق غذا خوری ، چاقو ، درکنسرو بازکن ،...
اين دقيقا همون لحظس که بايد بفهمی کم کم داره وقت ظرف شستن می رسه.

۱۵ مرداد، ۱۳۸۷

...I believe there`s a spirituality in films


"... هنگامی که جوانتر بودم دوست داشتم دست به سفری ديگر می زدم ، سفری مذهبی .
می خواستم کشيش شوم . اما بزودی دريافتم علاقه اصلی من سينماست. من واقعا تضادی ميان کليسا وسينما ، ميان امری قدسی
يآ معنوی نمی بينم . مشخصا تفاوتهای فراوانی ميان سينما وکليسا وجوددارد ، اما می توانم شباهتهای فراوانی ميانشان می بينم . هر دومکانهايی اند که مردم درآن حاضر می شوند تادر تجربه ای مشترک سهيم شوند .
معتقدم در فيلم معنويتی وجوددارد، حتی اگر نيت يک فيلم افزايش ايمان ما نباشد.
متوجه شده ام که در طول سالها فيلمهای بسياری خودشان را وقف نمايش جنبه های معنوی ماهيت انسانی کرده اند. از تعصب گريفيث تا خوشه های خشم فورد ، از سرگيجه هيچکاک تا 2001 يک اديسه فضايی کوبريک وفيلمهای ديگر.
يعنی سينما به يک خواست قديمی برای دستيابی به وجدان عمومی پاسخ داده است. اين فيلمها آندسته ازنيازهای مردم را برآورده می کنند که مردم درحافظه جمعی شان بايد از آن برخوردار باشند."

A Personal Journey With Martin Scorsese
Through American Movies
Disk 3/3

۱۳ مرداد، ۱۳۸۷

گمونم ، گنديدن همين جوريه ديگه - يعنی از لحاظ کيک !

مشغول خوندن فيلمنامه آپارتمان اتشارات نيلا بودم ، وهمينطور که داشتم دکوپاژ و حالت چهره جک لمون يا شرلی مک لين تصور می کردم وجلو ميومدم و از ديالوگها لذت می بردم يهو تو صفحه 109- 110 رسيدم به اين شاهکار ترجمه :

باد : خواهش می کنم خانم کيوبليک ، بمن قول بدين هيچ کار احمقانه ای نمی کنين.
فرن : کی اهميت می ده ؟
باد : من .
فرن : چرا من نمی تونم عاشق مرد نازنينی مث شما بشم ؟
باد : (باحسرت) بله ، خوب ، گنديدن همين جوريه ديگه -يعنی از لحاظ کيک ! بخوابين .
به فکر افتادم که اصلش چی می تونه باشه که تو ترجمه اين بلا سرش اومده ! به نتيجه ای نرسيدم ، ديدم تا آخر فيلمنامه زياد نمونده گفتم بذار تمومش کنم دوباره ميام سراغش . همين جور داشتم می خوندم که تو صفحه 140 چيزی ديدم که خواب از سرم پريد و مجبور شدم برم ته توی قضيه رو دربيارم :

شلدريک : پسربچه آشغال ! بعد از اون همه کاری که براش کردم !
گفت من ديگه کسی رو نمی تونم ببرم تو آپارتمانش ، بخصوص خانم کيوبليکو !
چرا اين قدر با تو بده ؟
فرن : ( با نگاهی ما ت و بهت زده) نمی دونم ، گمونم ، گنديدن همين جوريه ديگه - يعنی از لحاظ کيک !

يعنی اين گنديدن از لحاظ کيک چه معنی می تونه داشته باشه ؟؟؟

اصل متن بخش 1 :
BUD
                 (approaching the bed)
          Please, Miss Kubelik, you got to
          promise me you won't do anything
          foolish.

                       FRAN
          Who'd care?

                       BUD
          I would.

                       FRAN
                 (sleepily)
          Why can't I ever fall in love with
          somebody nice like you?

                       BUD
                 (ruefully)
          Yeah. Well -- that's the way it
          crumbles, cookie-wise. Go to sleep.
اصل متن بخش 2 :

SHELDRAKE
          That little punk -- after all I did
          for him! He said I couldn't bring
          anybody to his apartment --
          especially not Miss Kubelik. What's
          he got against you, anyway?

                       FRAN
                 (a faraway look in
                 her eye)
          I don't know. I guess that's the
          way it crumbles -- cookie-wise


ديکشنری رو باز کردم و واسه اين جمله پيدا کردم :
That`s the way the cookie crumbles: That is life.; That is typical of
the unequal share of things you are likely to get in life
همه اينا رو گفتم که خواهش کنم نکنيد به مولا ، من کاری ندارم رو اجبار کتاب ترجمه می کنين يا می خواين تعداد کتابهاي ترجمه شدتونو بالا نشون بدين ، آخه يه فکری هم به حال اون بيچاره ای بکنيد که عمری رو با اين فيلم زندگی کرده ، هر سال اولين روز عيدشو با اين فيلم می گذرونه به اين اميد که شايد سال جديد يه
Mensch
بشه ، ميدونی يعنی چی ؟ يعنی انسان بودن .

۲۹ خرداد، ۱۳۸۷

Hit Me Chief



Hit me baby , i got the moves ,i got them, chiiiiiiief

Destination Or Way To Destination

حرکت با سرعت 100 کيلومتر درساعت ازميان مناظرحتی يک ارزن هم ما را قوی تر ، شادتر يا عاقلتر نمی کند.

درجهان هميشه بيش از آنچه انسانها قادر به ديدن هستند ديدنی وجود دارد. مشروط بر اينکه آرامتر قدم بردارند درحرکت سريع بهتر نمی بينند.

چيزهای با ارزش را بايد ديد وتعمق کرد، نه اينکه با شتاب از کنارشان عبور کرد .

گلوله ای که به سرعت می رود لطفی ندارد، و انسان ، اگر واقعا انسان است ، از حرکت آرام ضرری نمی بيند، چون سربلندی اش در رفتن نيست ،

بلکه در بودنست .

"هنر سيروسفر " آلن دوباتن

۲۸ خرداد، ۱۳۸۷

High Hopes


فاصله بين واقعيت و ايده آل هميشه برام جذاب بوده. مساله اساسی اينه که چی هستی چی می خوای بشی ، چیا داری چيو می خوای بدست بياری .
در صحنه ای از فيلم Carlito`s Way آلپاچينو ( که تازه اززندان آزاد شده) رو روی پشت بام می بينيم که داره معشوقشو که مشغول باله است از ساختمون روبرويی نگاه می کنه ، برای اينکه بارون خيسش نکنه در سطل زباله رو بالا سرش می گيره .
اون ايده ای که پشت اون درسطل زبالس ، دوست دارم.
گاهی نهايت آرزوهات فقط يک عرض خيابون باهات فاصله داره ولی هزينه ای که بايد برای رد شدن از خيابون بدی قابل باورنيست .



۱۵ اردیبهشت، ۱۳۸۷

I could die right now , Clem



۰۴ اردیبهشت، ۱۳۸۷

! Happy Birthday Dear Jack



Wish you 171 years of success !

۲۷ فروردین، ۱۳۸۷

Wasn`t Born To Follow


چند روزپيش واسه به موقع رسيدن سر قرارم مجبور شدم با يه موتوری برم . کلا يه ربعی سوار موتوربودم وازهمون دقيقه اول که سوارشدم يه حس جالبی داشتم . سرعت وحرکت باموتورملموستره نسبت به ماشين . قسمتی از مسيرمون تو بزرگراه بود وهمينجور
که سرعتمون زيادترمیشد لذت بيشتری می بردم ووزش باد بين موهام درون لحظات عين معنای آزادی ورهائی بود.
بعدازظهرهمون روز به ياد اين قضيه افتادم وفکرکردم اگه بجای اون موتوردربداغون يه موتورآمريکائی مثلا هارلی ديويدسون سوار شی چه حسی داره.
به اينجا که رسيدم ياد فيلم Easy Rider افتادم وSoundtrack های جاده ای وزيبای اين فيلم . يکی ازبهترين آنها بنام
I wasn't born to follow کار گروه The byrds، اين آهنگ بخوبی حس فيلمو منتقل می کنه :


Oh I'd rather go and journey
Where the diamond crescent's glowing and
Run across the valley
Beneath the sacred mountain
And Wander through the forest
Where the trees have leaves of prisms
And break the light in colors
That no-one knows the names of
And when it's time I'll go and wait
Beside a legendary fountain
Till I see your form reflected
In it's clear and jeweled waters
And if you think I'm ready
You may lead me to the chasm
Where the rivers of our vision
Flow into one another
I will watch her dive beneath
The white cascading waters
She may beg she may plead
She may argue with her logic
And then mention all the things I'll lose
That really have no value
In the end she will surely know
I wasn't born to follow

The First Post


Big Things Have Small Beginnings !